- پشت کرده
- جلد کرده پوست کرده مجلد (کتاب و مانند آن)
معنی پشت کرده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
روی بر گردانیدن، گریختن، فرار کردن
آنچه که در استتار و اختفا میگذرد آنچه که مکتوم و پوشیده است: اخبار پشت پرده مجلس. یا اسرار یا وقایع پشت پرده. اسرار یا وقایعی که پوشیده اتفاق افتد. سا پشت پرده آهنین. اصطلاحا بممالک کمونیست مانند روسیه شوروی و ممالک کمونیست اروپای شرقی و چین اطلاق شود
تکیه دادن به چیزی، برگشتن، رو گردانیدن، پشت به میدان جنگ کردن و گریختن از پیش دشمن
کنایه از آنچه پنهانی و دور از چشم دیگران صورت می گیرد، پس پرده
پختن طبخ کردن (این نانوایی پخت نمی کند)
فروختن جنس اولین بار در هر روز نخستین بار پول گرفتن
چشم زخم رسیده، افسون شده
حواس کسی را مختلط کردن
پشک کردن موی. مجعد کردن تجعید (تاج المصادر)
یاری کردنکمک کردن مدد کردن حمایت کردن طرفداری کردن پشتیبانی کردن
فرود آوردن
فرو ریختن قسمتهایی از سقف و دیوار قنات واریز کردن قنات
ناحیه خلفی گردن سطح خلفی گردن قفا پس گردن، پشت سر
آنکه پشت کند مستدبر مقابل روی آورنده مقبل
پوست کنده پوست باز کرده از پوست بر آورده
گفتن پیشت راندن گربه: یکی گربه را از آشپزخانه پیشت میکرد
کسی که از چشم بد آسیب دیده، چشم زخم رسیده
دور افکندن، انداختن کسی یا چیزی از بالا به پایین یا از جایی به جای دیگر
آب پس دادن ظرف شکسته، سرایت آتش از چیزی به چیز دیگر
پایین آوردن، فرود آوردن، پایمال کردن، خوار کردن، زبون کردن
کاشتن زراعت کردن: (رنج بردی کشت کردی آب دادی بر درو گرت دونی از حد خامی در آید گو در آی) (سنائی)
گردش کردن گردیدن، سیر کردن تفرج کردن، محو کردن ناپدید کردن
نم پس دادن تراویدن و بیرون زدن مایع از ظرف، درز کردن خبر برملا شدن: این خبر دهان بدهان گشت و معلوم نگشت از کجا نشت کرد
نهیبیده رمیده
بوجودآورده پدیدآورده: (وچرا جایزنبود که هست کن هست کرده بود) یا هست کرده اول. عقل: (پس امرکه هست کردنست وعقل که هست کرده اول است پیشی ندارند بریک دیگر)
نخستین بار پول گرفتن، فروختن جنس اولین بار در هر روز
کاشتن، زراعت کردن
ویژگی چیزی که چرک و آلودگی یا آشغال و نخالۀ آن از میان برده شده